شب خواننده. که در شب خواند. که شب آوا و نغمه برآرد، کسی که شبها بر مناره مناجات کند. (فرهنگ نظام) ، که در شب طلبد دیگری را، بلبل را گویند و به عربی عندلیب خوانند. (برهان). اسم فارسی عندلیب است. (از فرهنگ نظام). بلبل راگویند. (آنندراج). بلبل و عندلیب. (ناظم الاطباء)
شب خواننده. که در شب خواند. که شب آوا و نغمه برآرد، کسی که شبها بر مناره مناجات کند. (فرهنگ نظام) ، که در شب طلبد دیگری را، بلبل را گویند و به عربی عندلیب خوانند. (برهان). اسم فارسی عندلیب است. (از فرهنگ نظام). بلبل راگویند. (آنندراج). بلبل و عندلیب. (ناظم الاطباء)
ویژگی مرغی که هنگام صبح آواز می خواند، در علم زیست شناسی کنایه از بلبل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، مرغ خوش خوٰان، زندلاف، هزاردستان، شباهنگ، عندلیب، شب خوٰان، مرغ سحر، مرغ چمن، بوبرد، بوبردک، زندواف، زندوان، زندباف، هزارآوا، فتّال، هزار، هزاران برای مثال چه حالت است که گل در سحر نماید روی / چه آتش است که در مرغ صبح خوان گیرد (حافظ - ۱۰۳۵)
ویژگی مرغی که هنگام صبح آواز می خواند، در علم زیست شناسی کنایه از بُلبُل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، مُرغ خوُش خوٰان، زَندلاف، هِزاردَستان، شَباهَنگ، عَندَلیب، شَب خوٰان، مُرغِ سَحَر، مُرغِ چَمَن، بوبُرد، بوبَردَک، زَندواف، زَندوان، زَندباف، هِزارآوا، فَتّال، هِزار، هِزاران برای مِثال چه حالت است که گل در سحر نماید روی / چه آتش است که در مرغ صبح خوان گیرد (حافظ - ۱۰۳۵)